مــآه ِ من این روزا موجود نمی باشد!
ماه من
غصه نخور ...
عجیب تنم میلرزد از غم ِ نگـــآهت .
غصه هایت ویرانم میکند و خنده هایت آبادم.
رحم کن به این تن نحیف و بی جان .
ماه من
این روزها تو تنها نیستی ...
باید مسئولیت دلی را که اسیر خودت کرده ای ، بپذیری.
نباید شانه بالا بیندازی و رد شوی.
کمی هم به پایین نگاه کن ، یقین دارم مرا آنجا می بینی.
ماه من
این روزها آرام و قرار ندارم ،
هرچه سعی میکنم این دل کوچک را اسیر قفس کنم،
باز هم پرواز میکند و سوی تو می آید.
ماه من
دنیایم هیچگاه اینقدر کوچک نبوده ،
اینقدر کوچک که در یک کلمه میتوان توصیفش کرد :
" تو "
و ماه ...
همیشه اینقدر دور بوده !؟
وقتی کودک بودم دستم را که دراز می کردم ، ماه را میگرفتم ،
حالا بزرگ شدم ، قدم بلندتر شده، اما ماه انگار با آسمان قهر کرده !
ماه من
فکر این شبهای طولانی ام، ذکر توست ...
ماه من
تو چقدر به من فکر میکنی !؟
نظرات شما عزیزان: